پزشکان متخصص در غدد و روانپزشکی، از دیرباز به ارتباط میان دیابت و درمانهای روانشناختی توجه داشتهاند. در قرن هفدهم، توماس ویلیس معتقد بود که دیابت ناشی از “اندوه مداوم و افسردگیهای گوناگون” است. اندکی پس از کشف انسولین، از آن در روش درمانی روانپزشکی به نام “درمان کمای انسولین” استفاده میشد. با این وجود، این ارتباط بهطور جدی در دهههای اخیر مورد بررسی علمی قرار گرفته است. دیابت و مشکلات روانشناختی رابطهای دوسویه دارند و هر یک بر دیگری به انحاء مختلف تأثیر میگذارند. در این مقاله از سیناکر و حنیفا جنبههای گوناگون این ارتباط بررسی میشود.
آنچه در این مقاله خواهید خواند
عوامل مرتبط با سبک زندگی
این فرضیه مطرح است که عوامل مرتبط با سبک زندگی میتوانند آغازگر یا تشدید کننده ارتباط بین افسردگی و دیابت باشند. افرادی که از افسردگی رنج میبرند، تا حدی به این دلیل که از فعالیت کمتری برخوردارند و رژیم غذایی نامناسبی دارند، بیشتر در معرض ابتلا به دیابت نوع ۲ قرار دارند. این افراد بیشتر احتمال دارد رژیم غذایی سرشار از چربیهای اشباعشده و کربوهیدراتهای تصفیهشده مصرف کنند و در عین حال مصرف میوه و سبزیجات آنها کاهش یابد.
بیمارانی که مبتلا به دیابت هستند و همزمان علائم افسردگی را تجربه میکنند، نیز بیشتر احتمال دارد که به مدیریت بیماری خود پایبند نباشند. در یک تحقیق روی ۴۹ نمونه جداگانه، عدم رعایت دستورالعملهای درمان دیابت، از جمله مراجعه به ویزیتهای پزشکی، تغذیه مناسب، ورزش، مصرف داروها طبق تجویز، بررسی سطح گلوکز و مراقبت از پاها، به طور قابل توجهی با افسردگی مرتبط بود. این امر این ایده را تقویت میکند که عدم مراقبت مناسب از خود میتواند منجر به افزایش قند خون شود که میتواند علائم افسردگی را تشدید کرده و مراقبت از خود را دشوارتر کند.
اختلالات خلقی
اختلالات خلقی شامل شرایطی مانند افسردگی، شیدایی و نیمهشیدایی است. مطالعات اپیدمیولوژیک و بالینی متعدد، ارتباطی بین دیابت و مشکلات سلامت روان پیدا کردهاند. طبق مطالعه اخیر، بیماران دیابتی ۵۰ تا ۱۰۰ درصد بیشتر از جمعیت عمومی در معرض خطر افسردگی قرار دارند. بررسیهای بیمارستانی و مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که شیوع دیابت در بین بیماران دوقطبی یا بیشتر از جمعیت عمومی است یا با آن برابر. افسردگی ناشی از دیابت با افزایش بروز عوارض، مرگ و میر و هزینههای مراقبتهای بهداشتی مرتبط است. یک رابطه دوطرفه بین دیابت و افسردگی وجود دارد و اعتقاد بر این است که افسردگی در شروع دیابت نقش دارد.
تحقیقات اخیر نشان داد که افرادی که از افسردگی نیز رنج میبردند، ۶۰ درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به دیابت بودند. همه اشکال افسردگی، از جمله افسردگی خفیف، مزمن و درماننشده، خطر ابتلا به دیابت را افزایش میدهند. در مورد داروهای تثبیتکننده خلق و داروهای ضد روانپریشی مورد استفاده برای درمان اختلالات دوقطبی، دادههای قویتری در رابطه با اختلالات متابولیکی وجود دارد. همانطور که اصطلاح “دیابت فنوتیازین” از دهه ۱۹۶۰ نشان میدهد، ارتباط بین داروهای ضد روانپریشی و دیابت زودتر شناخته شده بود. داروهای ضد روانپریشی آتیپیک جدیدتر به دلیل عوارض جانبی متابولیکی و قلبی عروقی خود توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. به گفته محققان، افرادی که این داروها را مصرف میکنند، بیشتر احتمال دارد که وزن اضافه کنند و در تحمل گلوکز مشکل داشته باشند.
مشکلات اضطرابی
در مقایسه با جمعیت عمومی، افراد مبتلا به دیابت به طور قابل توجهی بیشتر احتمال دارد که مشکلات اضطرابی را تجربه کنند. به گفته محققان، خطر ابتلا به یک بیماری اضطرابی به طور معکوس با سطح هموگلوبین A1c مرتبط است. ثابت شده است که اختلال اضطراب فراگیر (GAD) شیوعی تقریباً سه برابر بیشتر از آنچه در جمعیت عمومی گزارش شده است، دارد. اختلال هراس، اختلال وسواس فکری-عملی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و آگورافوبیا نیز در مبتلایان بیشتر است.
در مقایسه با مطالعات در مورد رابطه بین افسردگی و دیابت، تحقیقات در مورد رابطه بین اختلالات اضطرابی و دیابت اندک است. افسردگی و اضطراب در زمینه دیابت بیشتر با هم مطالعه شدهاند.
اسکیزوفرنی و سایر شرایط روانپریشی
دیابت با روانپریشی در ارتباط است. در مقایسه با سایر بیماریها، افرادی که اسکیزوفرنی در آنها تشخیص داده شده است، بیشتر در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ قرار دارند. افرادی که با بیماران اسکیزوفرنی نسبت دارند، حتی پسرعموهای اول، به طور قابل توجهی بیشتر در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ هستند. به دلیل سابقه خانوادگی مثبت، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است سه برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به دیابت باشند.
طبق دادههای موجود، بیمارانی که هم دیابت و هم اسکیزوفرنی دارند، در معرض افزایش خطر مرگ قرار دارند. تحمل پایین گلوکز و مقاومت به انسولین هر دو با اسکیزوفرنی مرتبط بودهاند. بیماران اسکیزوفرنی بسته به سن خود، ممکن است تا ۳۰ درصد دچار اختلال در تحمل گلوکز باشند. بیماران اسکیزوفرنی شانس بیشتری برای ابتلا به دیابت دارند که احتمالاً ناشی از عوامل ارثی و محیطی است. ورزش نکردن کافی، تغذیه نامناسب، عدم دریافت مراقبتهای پزشکی مناسب و استفاده از داروهای ضد روانپریشی نیز از عوامل مؤثر هستند. مطالعات اولیه نشان میدهد که اسکیزوفرنی ممکن است یک عامل خطر جداگانه برای ابتلا به دیابت باشد. علاوه بر این، نرخ عدم پایبندی به درمان در بین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ، ۵۰ درصد است.
ارتباط عوارض دیابت و مشکلات سلامت روان
بر اساس یک مطالعه، زمانی که فردی دارای عوارض مزمن دیابت است احتمال ابتلا به اختلالات روانی در او بیشتر خواهد بود و بالعکس. این عوارض میتوانند شامل حمله قلبی، سکته مغزی و آسیب عصبی باشند. این یافتهها نیاز به غربالگری فعالانه برای اختلالات سلامت روان در بیماران دیابتی را برجسته میکند. علاوه بر غربالگری برای عوارض مزمن، مشکلات سلامت روان نیز باید پیگیری شوند. برخی از این عوارض مورد بحث عبارتند از:
- بیماریهای قلبی و عروقی: دیابت خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، سکته مغزی، و سایر مشکلات گردش خون را افزایش می دهد.
- آسیب عصبی (نوروپاتی): قند خون بالا می تواند به اعصاب آسیب برساند و منجر به بی حسی، گزگز، درد، یا ضعف در پاها، بازوها، دست ها یا صورت شود.
- آسیب کلیه (نفروپاتی): دیابت میتواند به کلیهها آسیب برساند و منجر به بیماری مزمن کلیه یا نارسایی کلیه شود.
- آسیب چشم (رتینوپاتی): دیابت میتواند به عروق خونی شبکیه آسیب برساند و منجر به مشکلات بینایی، از جمله نابینایی شود.
- مشکلات پا: دیابت میتواند باعث ایجاد زخم در پاها شود که به سختی بهبود مییابند و خطر عفونت و قطع عضو را افزایش میدهند.
- مشکلات پوستی: افراد مبتلا به دیابت بیشتر در معرض ابتلا به عفونتهای پوستی و سایر مشکلات پوستی هستند.
- مشکلات شنوایی: دیابت میتواند به شنوایی آسیب برساند.
- بیماری آلزایمر: دیابت با افزایش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر مرتبط است.
مهم است که افراد مبتلا به دیابت، قند خون خود را به خوبی کنترل کنند و به طور منظم توسط پزشک معاینه شوند تا از بروز این عوارض پیشگیری کنند یا در صورت بروز، به موقع درمان شوند.
حمله قلبی، سکته مغزی و آسیب عصبی
میلیونها فرد مبتلا به دیابت در معرض خطر ابتلا به آسیب عصبی، سکته مغزی و حمله قلبی هستند. بر اساس مطالعهای که توسط دانشگاه میشیگان انجام شده است، زمانی که فردی به هر یک از این عوارض مزمن دیابت مبتلا باشد، احتمال ابتلا به اختلالات روانی در او بیشتر است و بالعکس. برایان کالاگان، پژوهشگر این مطالعه میگوید: «ما میخواستیم ببینیم که آیا عوارض مزمن دیابت منجر به اختلالات سلامت روان میشود یا اینکه آیا اختلالات سلامت روان منجر به این عوارض دیابت میشود؛ اما متوجه شدیم که این رابطه دو طرفه است.»
نتایج منتشر شده نشان میدهد که افراد مبتلا به عوارض مزمن دیابت تا سه برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به یک بیماری روانی مانند اضطراب یا افسردگی هستند. این تاثیر با بالا رفتن سن، افزایش مییابد. افراد مبتلا به اختلالات سلامت روان تا 2.5 برابر بیشتر احتمال دارد که عوارض دیابت را تجربه کنند. در بزرگسالان کمتر از 60 سال، ابتلا به دیابت نوع 1 بیشتر با عوارض مزمن همراه است. در حالی که افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بیشتر احتمال دارد که مشکلات سلامت روان را تجربه کنند.
به گفته محققان، دلیل احتمالی این رابطه دوسویه ممکن است این باشد که داشتن هر عارضه دیابت یا بیماری سلامت روان، تاثیر مستقیمی بر ایجاد عارضه دیگر دارد. به عنوان مثال، سکته مغزی اثرات مضری روی مغز ایجاد میکند که ممکن است مستقیما منجر به افسردگی شود. علاوه بر این، ابتلا به اختلالات روانی و دیابت ممکن است بر خودمدیریتی فرد تاثیر بگذارد. برای مثال کنترل ضعیف قند خون یا عدم مصرف دارو که به نوبه خود ممکن است خطر عوارض دیابت را افزایش دهد.
عوامل خطر مشترک
برخی از عوارض دیابت و بیماریهای سلامت روان عوامل خطر مشترک دارند. چاقی، و مسائل مربوط به کنترل قند خون همگی میتوانند احتمال ابتلا به هر دو بیماری را افزایش دهند. مایا واتانابه، متخصص آمار زیستی در دانشگاه هاروارد میگوید: «به احتمال زیاد، ترکیبی از اثرات مستقیم و غیرمستقیم و عوامل خطر مشترک، ارتباطی را که میبینیم، هدایت میکنند.» عوامل خطر مشترک دیابت و بیماریهای سلامت روان بسیار پیچیده و چندوجهی هستند. این عوامل میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- عوامل زیستی:
- ژنتیک: برخی از ژنها میتوانند فرد را مستعد ابتلا به دیابت و بیماریهای روانی کنند. به عنوان مثال، ژنهایی که در تنظیم گلوکز و خلق و خو نقش دارند، میتوانند در هر دو بیماری دخیل باشند.
- التهاب: التهاب مزمن در بدن میتواند باعث مقاومت به انسولین و همچنین اختلال در عملکرد مغز و ایجاد بیماریهای روانی شود.
- عدم تعادل هورمونها: تغییرات در سطح هورمونهایی مانند کورتیزول (هورمون استرس) و هورمونهای تیروئید میتوانند هم در دیابت و هم در بیماریهای روانی نقش داشته باشند.
- عوامل روانی:
- استرس: استرس مزمن میتواند منجر به افزایش قند خون و همچنین تشدید علائم بیماریهای روانی شود.
- افسردگی: افسردگی میتواند خطر ابتلا به دیابت نوع 2 را افزایش دهد و همچنین میتواند مدیریت دیابت را دشوارتر کند.
- اضطراب: اضطراب میتواند منجر به رفتارهای ناسالم مانند پرخوری یا کمخوری شود که میتواند بر قند خون تأثیر بگذارد.
- عوامل سبک زندگی:
- تغذیه نامناسب: رژیم غذایی پر از قند و چربیهای ناسالم میتواند منجر به افزایش وزن، مقاومت به انسولین و التهاب شود که همگی از عوامل خطر برای دیابت و بیماریهای روانی هستند.
- کمبود فعالیت بدنی: کمبود فعالیت بدنی میتواند منجر به افزایش وزن، مقاومت به انسولین و کاهش سطح اندورفینها (مواد شیمیایی که باعث بهبود خلق و خو میشوند) شود.
- مصرف دخانیات و الکل: مصرف دخانیات و الکل میتواند خطر ابتلا به دیابت و بیماریهای روانی را افزایش دهد.
- عوامل اجتماعی:
- وضعیت اقتصادی-اجتماعی: افراد با وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایینتر بیشتر در معرض عوامل خطر ابتلا به دیابت و بیماریهای روانی هستند، مانند استرس مزمن، تغذیه نامناسب و کمبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی.
توجه به این عوامل خطر مشترک میتواند به پیشگیری و مدیریت بهتر دیابت و بیماریهای روانی کمک کند.
ژنهای مشترک
همانطور که اشاره شد، برخی از ژنها به طور مشترک بر ابتلا به دیابت و بیماریهای روانی تاثیر میگذارند. یک مطالعه، 138 جایگاه مرتبط با این دو بیماری را شناسایی کرده است. تجزیه و تحلیل GWAS نشان داد که 86 ژن با بیان متفاوت در نواحی مختلف مغز و خون محیطی، در دیابت نوع 2 و اختلالات روانپزشکی نقش دارند. مسیر سیگنالینگ MAPK نقش مهمی در رشد عصبی و سیگنالدهی انسولین ایفا میکند. ژنهای FTO و TCF7L2 نیز از جمله ژنهای شاخصی هستند که بر ابتلا به این دو بیماری اثر دارند. در ادامه به برخی از ژنهای مشترک دیابت و بیماریهای روانی اشاره میکنیم:
- ژن BDNF: این ژن در تولید پروتئینی به نام فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز نقش دارد که برای رشد و عملکرد سلولهای مغزی مهم است. تغییر در این ژن میتواند منجر به افسردگی و اضطراب و همچنین مقاومت به انسولین و دیابت شود.
- ژن SLC6A4: این ژن در انتقال سروتونین، یک انتقالدهنده عصبی که در تنظیم خلق و خو نقش دارد، موثر است. تغییر در این ژن میتواند منجر به افسردگی و اضطراب و همچنین دیابت شود.
- ژن PPARG: این ژن در تنظیم متابولیسم چربی و گلوکز نقش دارد. تغییر در این ژن میتواند منجر به دیابت نوع 2 و همچنین بیماریهای روانی مانند افسردگی و اسکیزوفرنی شود.
- ژن FTO: این ژن در تنظیم اشتها و وزن بدن نقش دارد. تغییر در این ژن میتواند منجر به چاقی، دیابت نوع 2 و همچنین بیماریهای روانی مانند افسردگی شود.
اینها تنها چند نمونه از ژنهای مشترک دیابت و بیماریهای روانی هستند. تحقیقات در این زمینه هنوز ادامه دارد و ممکن است ژنهای دیگری نیز شناسایی شوند که در هر دو بیماری نقش داشته باشند.
کلام آخر بررسی رابطه دیابت و مشکلات روانشناختی
دیابت و مشکلات روانشناختی از دیرباز مورد توجه پزشکان بودهاند. ارتباط این دو مقوله پیچیده و دوسویه است؛ به گونهای که هر یک میتواند بر دیگری تأثیرگذار باشد. عوامل مرتبط با سبک زندگی، مانند تغذیه نامناسب و کمتحرکی، میتوانند هم در بروز دیابت و هم در تشدید مشکلات روانشناختی نقش داشته باشند. از سوی دیگر، اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب نیز در افراد دیابتی شایعتر هستند و میتوانند بر مدیریت بیماری و پیشآگهی آن تأثیر منفی بگذارند.
علاوه بر این، ارتباط بین عوارض مزمن دیابت و مشکلات سلامت روان نیز قابل توجه است. عوارضی مانند بیماریهای قلبی و عروقی، آسیب عصبی و مشکلات چشمی میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم منجر به بروز یا تشدید اختلالات روانشناختی شوند. این ارتباط دوطرفه نشان میدهد که غربالگری و درمان همزمان دیابت و مشکلات روانشناختی از اهمیت بسزایی برخوردار است و نیازمند همکاری نزدیک بین متخصصین غدد و روانپزشکی است. پرداختن به عوامل خطر مشترک، مانند چاقی و استرس، نیز میتواند در پیشگیری و مدیریت این دو دسته از بیماریها مؤثر باشد.