در این مطلب، ما در مورد دو نوع احساس گرسنگی مختلف یاد میگیریم: گرسنگی هموستاتیک (واقعی) در مقابل گرسنگی غیرهموستاتیک (احساسی).
ما در مورد نیاز بیولوژیکی خود به گرسنگی میدانیم که یک استراتژی بیولوژیکی است که باعث میشده نیاکان ما مطمئناً وقتی که غذایی پیدا کردند، غذا بخورند و تا جایی که ممکن است بخورند، به دلیل این که نمیدانند کجا و چگونه غذای بعدی خود را پیدا خواهند کرد.
این یک راهکار عالی برای انسانهای اولیه بود. اما در دنیای امروز، گرسنگی میتواند مشکل ساز باشد؛ زمانی که غذا نه تنها فراوان است، بلکه فرآوری شده و در حجمهای بزرگ میباشد. غالباً، تشخیص گرسنگی واقعی، جسمی، هموستاتیک از گرسنگی احساسی، پاداش محور و غیرهموستاتیک دشوار است. ما میدانیم که هموستاز بیولوژیکی، تلاش بدن انسان برای حفظ برخی مواد بیولوژیکی در یک محدودهی ثابت و پایدار است. بنابراین، هنگامیکه ما در مورد گرسنگی به معنای هموستاتیک صحبت میکنیم، در مورد نیاز بدن به غذا خوردن میگوییم، نوعی گرسنگی که مصرف غذا را به دلیل یک نیاز واقعی به انرژی، تحریک میکند. از طرف دیگر، گرسنگی غیرهموستاتیک، تحت تأثیر احساسات، عادت و هر تعداد دیگری از عواملی غیر از نیاز واقعی به انرژی است.
امروزه با توجه به انواع محرکهای خارجی، تشخیص تفاوت بین گرسنگی واقعی و احساس گرسنگی زودگذر دشوار است. به مطالب زیر نگاهی بیندازید تا یاد بگیرید چگونه میتوانید این تفاوت را تشخیص دهید.
چگونه گرسنگی واقعی را تشخیص دهیم
جسمی
گرسنگی واقعی یا جسمی معمولاً خود را با احساسات فیزیولوژیکی بسیار خاصی نشان میدهد:
- به تدریج ایجاد میشود
- هر نوع غذا یا وعدهی غذایی، اشتهاآور به نظر میرسد
- ۲۰-۵ دقیقه بعد از خوردن غذا، احساس رضایت و سیری خواهید کرد
- از دست دادن انرژی، مثل اینکه سوختتان در حال تمام شدن است
- ممکن است باعث دردهای گرسنگی، به ویژه در معده شود
احساسی
گرسنگی احساسی یا هیجانی نوعی از گرسنگی است که با هیچ نیاز واقعی به تأمین انرژی ارتباط ندارد. برای بازگشت ما به آن حالت هموستاتیک، هیچ مصرف انرژی خاصی نیاز نیست – ما در همین حالت، وضعیت خوبی داریم. این نوع گرسنگی را معمولاً میتوان با علائمی مانند علائم زیر شناخت:
- سریع ایجاد میشود
- نداشتن دردهای گرسنگی
- به طور معمول توسط احساسات، خوب یا بد ایجاد میشود
- برطرف کردن این حس سخت است، شما را از مرحلهی سیر شدن فراتر میبرد
- گرسنه بودن و میل به یک نوع مادهی غذایی خاص، اغلب دارای چربی، کربوهیدرات، نمک و/یا شکر بالا
- شکستن این چرخه
اینکه بتوانید تشخیص دهید که چه موقع واقعاً گرسنه هستید، میتواند به شما کمک کند از خوردن بیش از حد در اثر عادت و پاداشمحور یا برای راحتی جلوگیری کنید. شکستن این وابستگی عاطفی و لذتبخش به غذا در حرف خیلی آسانتر از انجام دادن آن است، اما کاملاً امکانپذیر است.
دفعهی بعد که میل به یک براونی پیدا کردید یا بدون منطق، بیوقفه به سمت بستهی چیپس میروید، دست نگاه دارید. جلوی هر کاری که میخواهید انجام دهید را بگیرید. این اشتیاقی که تجربه میکنید را کاملاً بپذیرید، خواه فعلاً کاری بر ضد آن انجام نمیدهید یا به سختی در حال تلاش برای مقابله با آن هستید. سعی نکنید که حواس خودتان را پرت کنید. در عوض، به احساس تمایل و اشتیاقی که دارید توجه کنید و آن را درک کنید. این احساسات را مشاهده کنید:
- آیا این باعث ناراحتی شما میشود؟
- آیا آب دهان شما راه افتاده است؟
- آیا دارد بدتر میشود؟
در همین حال، به آنچه مغزتان به شما میگوید توجه کنید:
- آیا توجیهی منطقی برای آنچه میخواهید انجام دهید یا قبلاً انجام دادهاید دارید؟
- فقط یک مقدار کم، صدمهای نمیزند.
- چقدر میتواند بد باشد؟
توجه به احساسات جسمی و همچنین پاسخ ذهن در این لحظه به شما کمک میکند تا از این انگیزهی دلهرهآور برای غذا خوردن عبور کنید. این لحظات کوچک هوشیاری است که هنگام تلاش برای رفع عادات گرسنگی ناخواسته بسیار مهم و کلیدی است. زمانی که به خودتان اجازه دهید در آن لحظهی احساس تمایل ناراحتکننده بنشینید در حالیکه به طور کامل این لحظه و آنچه که از نظر جسمی و روحی با شما انجام میدهد را پردازش کنید بدون اینکه در برابر این حس تمایل شکست بخورید و متوجه شوید که این اتفاق میگذرد و پایدار نیست، شما شروع میکنید به بخشی از مغز خود که باعث احساس ولع مصرف در شما میشود، هشدار بدهید.
احساسات گرسنگی احساسی و از روی عادت همیشه وجود خواهند داشت. هدف این نیست که به کلی از آن اجتناب کنید، بلکه متوجه آن شوید، آن را تجربه کنید و اجازه دهید بدون این که در واقع به آن واکنشی نشان دهید، وجود داشته باشد.
و این که وقتی لغزشی اتفاق میافتد، میتوانید راحتتر از این شکست بهبود پیدا کنید. با انجام این کار، به احتمال زیاد – با گذشت زمان و با تمرین – میتوانید در طرف دیگر ظاهر شوید و در برابر نشانههای گرسنگی غیرضروری تسلیم نشوید